اللهم عجل لولیک الفرج

به وبلاگ 620 خوش آمدید

اللهم عجل لولیک الفرج

به وبلاگ 620 خوش آمدید

حق و باطل (قسمت دهم) ...

بسم الله الرحمن الرحیم 

 کاری از :www.620.blogsky.com   

 

حق و باطل

 

قسمت دهم: پشت دیوارهای قدس

 

1. جمع‌آوری اطلاعات برای عملیات

 

 اکنون بنی‌اسرائیل آماده حرکت به سوی هدف‌اند. هدف اولیه دست‌یابی به قدس است. حضرت آنها را حرکت داد و در منطقة اریحا، روبه‌روی اورشلیم  در اردن فعلی، شرق بحر المیت مستقر کرد 1 و نیروهای اطلاعات عملیات خود را فرستاد تا منطقه را شناسایی کنند. به نیروهای اطلاعات عملیات هشدار داد که آنچه جمع‌آوری کردید، جز من در اختیار کسی قرار ندهید. بنی‌اسرائیل مجموعه‌ای سازمان یافته‌اند که هر کسی به دستور فرمانده خود حرکت می‌کند. نیروهای اطلاعاتی وارد منطقة فلسطین شدند. در منطقة فلسطین، عمالقه مستقر بودند. متوسط قامت افرادی که در فلسطین مستقر بودند، از متوسط قامت کسانی که از مصر آمدند، بلندتر است. از آنجا که در جنگِ شمشیر و نیزه، بلند قامتی یک امتیاز است، نیروهای شناسایی، به هراس افتادند. دستورالعملی‌ که موسی(ع) برای جمع آوری اطلاعات به آنها داده در تورات نیز هست. از نظر فن جمع‌آوری نظامی، حضرت موسی دستور‌العمل جامع جمع‌آوری اطلاعات به اینها داده است. هر نیرویی که بخواهد جایی را فتح کند، اگر بر اساس این دستور، اطلاعات جمع کند، هیچ نقطة کوری باقی نمی‌ماند:

زمین را ببینید که چگونه است و مردم را که در آن ساکن‌اند قوی‌اند یا ضعیف، قلیل‌اند یا کثیر. و زمینی که در آن ساکن‌اند چگونه است، نیک یا بد و در چه قسم شهرها ساکن‌اند در چادرها یا قلعه‌ها. و چگونه است زمین، چرب یا لاغر. درخت دارد یا نه. پس قوی‌دل شده، از میوة زمین بیاورید و آن وقت موسم نوبر انگور بود. 2

 

سربازان، اطلاعات را جمع‌آوری کردند، اما ترسیدند و پیش از اینکه اطلاعات را به فرمانده‌شان بدهند، آن را به رده‌ها دادند و گفتند: نیروی سپاه مقابل، بسیار تنومندند.3 سازماندهی حسن بسیار دارد؛ در سرعت انتقال اوامر،‌ در توانایی جمع کردن و پخش کردن سازمان؛ اما به همین اندازه نیز در فروپاشی سریع، مخاطره‌آمیز است. فرماندهان اسباط به هزاره‌ها گفتند و آنها به مراتب پایین‌تر تا  اینکه تمام اردوگاه مطلع شدند. موسی(ع) یک‌باره با سپاهی ناامید از عملیات‌ روبه‌رو شد!

 

2. عملیات روانی برای فرار از جنگ

 

این قوم در بزرگ‌نمایی و عملیات روانی ضد نیروهای مقابل بسیار کارآزموده بودند و این تجربه را اینجا انجام دادند. آنان آن قدر دربارة بلند قامتی بنی‌عناق بزرگ‌نمایی کردند که در این اردوگاه عوج بن عنق درست شد. فرماندهانی که باید پیشگام عملیات باشند، ترسیده‌اند و نیروهای زیر دست خود را می‌خواهند به گونه‌ای آرایش دهند که فشار روانی بر موسی(ع) بیاید تا عملیات را لغو کند، بنابراین شروع به بزرگ‌نمایی می‌کنند.در گزارش آورده‌اند:

 

زمینی که از آن، جهت تجسس نمودنش گذر کردیم، زمینی است که ساکنانش را تلف می‌نماید و تمامی قومی که در آن دیدیم، مردمان بلند قدند. و هم در آنجا بلند قدان، یعنی اولاد عنق که بلند قدند دیدیم، و ما در نظر خود، مثل ملخ نمودار بودیم و همچنین در نظر ایشان نیز می‌نمودیم. 4  

 

در گزارشی که نیروهای اطلاعات و عملیات آوردند، شایع شد که آنان مشغول جمع‌آوری اطلاعات بوده‌اند که عوج بن عنق آنها را می‌بیند و جمع می‌کند و در جیبش می‌ریزد !!!  و نزد فرمانده می‌برد و آنها را در برابر او می‌گذارد و می‌گوید: اینها آمده‌اند کشور ما را بگیرند!

 

وقتی اینها برای جمع‌آوری اطلاعات می‌رفتند، حضرت موسی(ع) به آنها فرموده بود نمونه‌ای از میوه‌های آنجا را بیاورند. آنان به باغ انگوری وارد می‌شوند. خوشة انگوری را به یک چوب می‌بندند و دوازده نفری ابتدا و انتهای چوب را می‌گیرند و از زمین بلند می‌کنند تا بتوانند آن خوشه را بیاورند 5  و نیز  گزارش دادند که در نصف پوست انار آنان، چهار نفر جای می‌گرفت. بنابراین همه احساس می‌کردند اینها نیرویی شکست ناپذیرند.6

 

آورده‌اند که موسی(ع) با عوج بن‌ عنق وارد جنگ شد. قامت موسی(ع) ده ذراع(حدود سه متر) و تبر او نیز ده ذراع بود. موسی(ع) ده ذراع بالا پرید و نوک تبر او به قوزک پای عوج بن‌عنق خورد و او را کشت!7

(البته موارد مذکور جزو تحریفات  تورات است که بیشتر به داستانسرایی های کودکان شباهت دارد)

 

3. سرپیچی از فرمان رهبر

 

موسی(ع) آنان را فراخواند و فرمود:

یَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَی أَدْبَارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِینَ؛8

ای قوم من، به زمین مقدسی که خدا برایتان مقرر کرده است، داخل شوید و باز پس نگردید که زیان دیده بازمی‌گردید.

 

موسی(ع) که چندین سال است برای چنین روزی تلاش می‌کند، در این نقطة عملیاتی با این سخن مواجه شد:

 قَالُوا یَا مُوسَی إِنَّ فِیهَا قَوْمًا جَبَّارِینَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّی یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ؛9

گفتند: ای موسی، در آنجا مردمی جبارند و ما به آن سرزمین در نیاییم تا آنگاه که جباران بیرون شوند. اگر آنان از آن سرزمین بیرون شوند، ما بدان داخل می‌شویم.

هر چه موسی(ع) برای انجام شدن عملیات تلاش کرد، موفق نشد. ‌حضرت در تمام مبارزه‌ای که با فرعون داشت، در هیچ جا خسته نشد، اما اینجا ارتداد ایشان را از پای انداخت. آنچه ولی و رهبر جامعه را از پای درمی‌آورد، این است که از اوامر او پیروی نشود:

قَالَ رَجُلَانِ مِنْ الَّذِینَ یَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمَا ادْخُلُوا عَلَیْهِمْ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غَالِبُونَ وَعَلَی اللَّهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنتُمْ مُؤْمِنِینَ؛10

 

دو مرد از آنان که پرهیزکاری پیشه داشتند و خدا نعمتشان عطا کرده بود، گفتند: از این دروازه بر آنان داخل شوید، و چون به شهر درآمدید، شما پیروز خواهید شد. و بر خدا توکل کنید، اگر از مؤمنان هستید.

نصیحت ناصحان و مؤمنان بر بنی‌اسرائیل سودی نبخشید. آنان که تنها زندگی آسوده و خوش را می‌خواستند، برای تحقیر موسی(ع) و وعده‌هایش گفتند:

قَالُوا یَا مُوسَی إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِیهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ؛11

گفتند: ای موسی، تا وقتی که جباران در آنجایند، هرگز بدان شهر داخل نخواهیم شد. ما اینجا می‌نشینیم، تو و پروردگارت بروید و نبرد کنید.

رد صریح فرمان پیامبر، کاری در حد کفر بود که بنی‌اسرائیل بدان دامن زده بودند.

 

همة تلاش موسی(ع) برای نجات این قوم، در سال‌های پر التهاب و مهیاسازی آنها برای عملیات بزرگ با تمرد بنی‌اسرائیل ناکام ماند و بنی‌اسرائیل با اینکه این همه لطف و عنایت از پروردگار خویش دیده بودند، هنوز به وعده پیروزی او ایمان نیاورده‌اند! موسی(ع) آخرین چاره پیامبران را درباره آنان به کار بست و نفرینشان کرد.

 

قَالَ رَبِّ إِنِّی لَا أَمْلِکُ إِلَّا نَفْسِی وَأَخِی فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ؛12

گفت: ای پروردگار من، من تنها مالک نفس خویش و برادرم هستم. میان من و این مردم نافرمان جدایی بینداز.

 

4. چهل سال سرگردانی

 

دعا و نفرین موسی(ع) به اجابت رسید و خداوند بنی‌اسرائیل را گرفتار عذابی از نوع دیگر کرد.

قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً یَتِیهُونَ فِی الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ؛13

خدا گفت: ورود به آن سرزمین، به مدت چهل سال برایشان حرام شد و در آن بیابان سرگردان خواهند ماند. پس برای این نافرمانی اندوهگین مباش.

چهل سال مأموریت عقب افتاد و اینان در این چهل سال دچار تیه و سرگردانی‌ شدند. تمام اطلاعاتی که فرا گرفته بودند، از دست دادند و در این زمین به گونه‌ای سرگردان شدند که نمی‌توانستند راه خروج را بیابند. موسی در میان آنها بود اما نمی‌توانستند از راهنمایی او سودمند شوند.

بنی‌اسرائیل چهل سال در این منطقه دچار بیماری و مرگ شدند. نسلی عوض شد و در همین مدت موسی(ع) از دنیا رفت.14 بنی‌اسرائیل با همه پیشرفت‌های آموزشی و تجربی و ثبت خاطره در تاریخ، هنوز قبر پیامبرشان را نیافته‌اند! چون ایشان در زمانی از دنیا رفت که اینان سرگردان بودند.15

 یوشع بن نون(ع) جانشین موسی در بنی‌اسرائیل بود. پس از موسی(ع) نزد او رفتند و از او یاری خواستند. گفت: باید قدس را بگیرید. همه آمادگی خویش را اعلام کردند و آمدند تا به بحر المیت رسیدند. یوشع عصا را به آب زد،‌ آب شکافته شد و از آب رد شدند و قدس را به همین آسانی فتح کردند.16 خداوند این سرزمین را مقدر آنان کرده بود اما آنان از ولی خویش اطاعت نکردند و به این سرگردانی دچار شدند.

بنی‌اسرائیل در سرزمین شیر و عسل (بنا به نقل تورات) به حکومت رسیدند. این سرزمین، بهشت روی زمین است. در زمستان و تابستان فاصلة دما زیاد نیست. ادامة عملیات آنان، آزادسازی و اشاعه توحید از نیل تا فرات بود، ولی در این رفاه مادی و فراوانی نعمت غوطه‌ور شدند و باز ایمان‌ها رو به ضعف نهاد و انحراف آغاز شد انحرافی که تاریخ بشریت را تحت تاثیر خود قرار داد.

 

 

1.          

1.       ر.ک: مجمع‌البیان، ج2، ص178.

2.       عهد عتیق، اعداد، باب 13.

3.       عهد عتیق، اعداد، باب 14، شماره 36؛ و نیز ر.ک: بحارالأنوار، ج13، ص188.

4.       عهد عتیق، اعداد، باب 13، شماره 32 و 33.

5.       عهد عتیق، اعداد، باب13، شماره 23.

6.       امروزه نیز صهیونیست‌ها از روش بزرگنمایی برای جنگ روانی بهره می‌گیرند.

7.       ترجمه تفسیر طبری، ج3، ص565. متأسفانه بخشی از این گونه افسانه‌ها در کتاب‌های مسلمانان نیز داخل شده است. ر.ک: بحارالانوار، ج13، ص170؛ مجمع‌البیان، ج3، ص279.

8.       مائده، آیه 21.

9.       مائده، آیه 22.

10.   مائده، آیه 23.

11.   مائده، آیه 24.

12.   مائده، آیه 25.

13.   مائده، آیه 26.

14.   نتیجه سرپیچی از فرمان رهبر، سرگردانی و گرفتاری در وادی حیرت و گمراهی است. این مهم را می‌توان از فرازهای تاریخ اسلام و نیز دریافت. ر.ک : الکافی، ج 8، ص 66.

15.   ر.ک: کمال‌الدین و تمام‌النعمه، ص153.

16.   ر.ک: مجمع‌البیان، ج2، ص179؛ عرائس ‌المجالس، ص248؛ کامل ابن اثیر، ج1، ص202.

      کاری از :www.620.blogsky.com 

 کاری از :www.620.blogsky.com 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد