اللهم عجل لولیک الفرج

به وبلاگ 620 خوش آمدید

اللهم عجل لولیک الفرج

به وبلاگ 620 خوش آمدید

نگاهی گذرا به سیر تاریخی تغییرات نام بیت المقدس...

بسم الله الرحمن الرحیم  

 

 

کاری از  :  www.620.blogsky.com  

 

نگاهی گذرا به سیر تاریخی تغییرات نام  بیت المقدس

 

تاریخ بیت المقدس در عهد اسلامی مشخصا به سه‏ دوره تقسیم می‏شود.در طول ششصد سال نخست،بر سرمالکیت این شهر میان اسلام و مسیحیت و نیز میان امیران و گروههای مختلف مسلمان نزاع بود.تاریخ این ‏دوره به طور جدی،پس از تسلیم بدون خونریزی و کمابیش‏ مسکوت مانده این شهر به یکی از سران قبیله‏ای گمنام،با ایجاد بنای معظم قبةالصخره،که شاهد شکوهمند حضور اسلام در این شهر مقدس است آغاز گردید،آنگاه در معرض‏ تحولات شدید جنگهای صلیبی قرار گرفت،و با ویرانگریهای نیمه نخست قرن هفتم هجری/سیزدهم میلادی ،که جز بناهای اطراف معبد و کلیسای قیامت،بقیه بیت المقدس‏ را به ویرانه‏ای تبدیل کرد،به پایان آمد.

 

ششصد سال بعدی بالنسبه بی‏حادثه گذشت.در این‏ دوره،بیت المقدس بیشتر شهر ایالتی دور افتاده‏ای تلقی‏ می‏شد که در معرض تعدیات مقامات رسمی و اشراف‏ آزمند،و یا اغلب گرفتار فتنه«فلاحین»یا بدویان آشوبگر بود.با اینهمه،بیت المقدس که با سیاستهای مذهبی ممالیک و عثمانیها،و نیز روح عمومی آن عصر هماهنگی‏ داشت،از شخصیت مذهبی و مقدس خود بهره فراوان‏ برد.بناهای بسیاری که از عهد ممالیک بر جای مانده وشهر کهنه را زینت بخشیده و نیز بارویی که سلطان-سلیمان برگرد آن کشیده،این امر را به بیننده امروزی‏می‏نمایاند.

 

تاریخ جدید بیت المقدس با فتح آن به دست‏ ابراهیم پاشا در 1247/1831 آغاز می‏شود.عثمانیها،که در 1256/1840 مجددا بر این شهر تسلط یافتند،نمی‏توانستند اصلاحاتی را که پسر محمد علی آغاز کرده‏بود،نادیده بگیرند.محدودیتهایی که برای غیر مسلمانها وجود داشت برداشته شد.در داخل و خارج شهر کهنه‏ بناها و مؤسسات مهم مسیحی ایجاد گردید.شرایط بهترزندگی در این شهر،گرچه هنوز بسیار سخت بود،تعدادزیادی از افراد مذهبی را به سکونت در بیت المقدس‏ترغیب کرد.در حوالی 1297/1880 یهودیان اکثریت‏ سکنه این شهر را تشکیل می‏دادند.بیت المقدس به صورت‏ مرکز یک«متصرف»درآمد که حکمران آن مستقیما در مقابل حکومت استانبول مسؤولیت داشت،و در1338/1920 نیز مرکز فلسطین تحت الحمایه‏(1)بود.درآذر 1328 ش/دسامبر 1949،دولت اسرائیل این شهررا به عنوان پایتخت و مرکز حکومت برگزید،ولی این اقدام‏در سطح بین‏المللی به رسمیت شناخته نشد.خوشبختانه،جنگ 1346 ش/1967 و حوادث متعاقب آن،چهره‏تاریخی شهر کهنه  را تغییر نداد،و حال آنکه شهر جدید از تمامی جهات و جوانب گسترش فراوان یافت.بیت- لمقدس همواره در گذشته خود زندگی خواهد کرد،اما درحال حاضر نبض جامعه‏ای فعال و نیرومند در این شهرمی‏تپد.

 

مجیر الدین العلیمی،مورخ برجسته بیت المقدس،که‏ کتاب "الانس الجلیل بتاریخ القدس" و "الخلیل" خود را درسال 900 نوشته،بدرستی(در ص 6)گفته است که بجزدر باب«فضائل»این شهر،«فتح آن به دست عمر»وقصه‏هایی درباره قبة الصخره و علمایی که از بیت المقدس‏ دیدن کرده‏اند،پیش از او کمتر مطلب مفیدی درباره‏ تاریخ این شهر نوشته شده است.

 

وی بخشی از این کوتاهی را به دلیل گسستن سنت اسلامی بر اثر فتوحات‏ مسیحیان می‏داند(ص 232،262،و غیره)و شاهد می‏آورد که ابوالقاسم المکی که کتابی در این زمینه‏ تدوین کرده بود،پیش از اتمام آن به دست صلیبیون کشته شد(ص 264).البته،علت اصلی فقدان اطلاعات‏ مربوط به بیت المقدس همانا تشخص آن به عنوان شهری‏ مقدس بوده است که بیش از آنکه خود اهمیتی سیاسی،اداری یا فرهنگی داشته باشد،با تکیه بر موهوبات وعطایایی که از خارج نصیب آن می‏شده روزگار می‏گذرانیده است.در نتیجه،در ارائه تاریخ آن،بیش از آنکه سعی درپرداختن گزارشی پیوسته باشد،باید به نکات برجسته آن پرداخت.

 

2.نامهای بیت المقدس‏.

در صدر اسلام نام کامل اورشلیم،«ایلیاء مدینة بیت المقدس»،(آیلیا،شهر معبد)(3)بود.اما عملا ایلیاء،یا به صورت متداولتر،«بیت المقدس»خوانده می‏شد.

 

ایلیاء که به سه شکل متفاوت تلفظ می‏شده‏ همان آیلیای‏ رومی است.اما چون این منشاء برای محققان مسلمان‏ ناشناخته بوده،ایشان آن را به وجوه دیگری،همچون‏«قبة ایلیا»(4)(از اصل عبری،چون در قرآن به شکل«الیاس»آمده است)،یا«خانه خدا»(مطهر مقدسی نام خداوند را«یه»ذکر کرده است)،حمل کرده‏اند.«بیت المقدس‏ همان«بیت مقدیشعا»(«معبد»)آرامی است،و مسلمانان، از جمله در عقد الفرید(1321،ج 3،ص 290،سطر10)،در این معنا به کار برده‏اند:«در نیایش عزرا آمده‏ است:

 

"خداوندا،از میان همه سرزمینها ایلیاء را برگزیده‏ای،و از ایلیاء بیت المقدس را».

اما این نام‏ بزودی‏ بر شهر اورشلیم اطلاق گردید،و حریم معبد با کلمه‏ «الحرم»که معادل عربی«بیت المقدس»است مشخص شد.

 

نام متداول این شهر،یعنی«القدس»،که نزد ابن سعد،بلاذری،طبری،و در اغانی،عقد الفرید و سایر متون و منابع معتبر قرن سوم ناشناخته بوده،نیز جریان مشابهی را پیموده است.مطهر بن طاهر مقدسی،که خود اهل بیت المقدس بوده،و اثر خویش را در 355 تألیف کرده تنها یک بار(ج 6،ص 91که شاید بعداتغییر یافته باشد)از این نام استفاده کرده است،اما ابوعبدالله مقدسی که کتاب خود"احسن التقاسیم"را درحدود 375 تألیف کرده مکررا«القدس»را بکار برده است.

 

ناصر خسرو می‏گوید که«القدس»نزد اهالی محل‏ متداول بوده است.«القدس»همان کلمه آرامی«قدشه»است که،در اصطلاح«قرته د قدشه»(مثلا در اشعیاء نبی،باب چهل و هشتم،آیه 2)از آن معنای«شهر قدس»مستفاد می‏شده نه«شهر مقدس».

 

این از ابداعات علمای قرائیم‏ اورشلیم در اوایل قرن چهارم/دهم بود که در نوشته‏های‏ خود این شهر را«بیت المقدس»و حریم معبد را«القدس» خواندند(5).در روایتی از یک حدیث متواتر نیز که در آن‏ کعب الاحبار،یهودی مسلمان شده،می‏کوشد خلیفه عمر را به نماز خواندن به سوی صخره مقدس ترغیب کند،به‏وی می‏گوید:«در آن صورت تمام«القدس»،یعنی:«المسجد الحرام»(!)پیش روی تو خواهد بود».(6)باید یادآور شد که در مکتوبات قرن پنجم/یازدهم،یعنی زمانی‏ که عبری جانشین آرامی گردیده بود،اورشلیم عموما «عیر هق-قدش»،به مفهوم«شهر قدس»خوانده می‏شد.

 

به مصداق اصل«کثرة الاسماء تدل علی شرف المسمی»،در اتحاف الاخصاء(7)هفده نام عربی برای اورشلیم ذکرشده است.(8)نامهای هفده‏گانه شمس الدین سیوطی اسامی‏ قرآنی مورد اشاره مفسران مسلمان،نظیر«المسجد الاقصی» و یا«َ مُبَوَّأَ صِدْق»(جایگاه صدق)(9)

را شامل نمی‏شود.تعبیر«الارض المقدسة»(10)،به معنای‏«سرزمین مقدس»را نیز اشاره به بیت لمقدس‏ دانسته‏اند (11)، که با اسامی متداول یهودی و مسیحی،که‏ اغلب نام شهر را بر سراسر این سرزمین تعمیم می‏دهند، مطابقت دارد.این تعبیر احتمالا بر تبدیل تلفظ  «بیت المقدس»به«بیت المقدّس»بی‏تأثیر نبوده است.

 

در منابع عربی و حتی شعر کهن عرب،صورتهای‏ عربی گوناگونی از«شالیم»عبری‏(12) و«اورشلیم» آرامی می‏توان‏ یافت‏.اینکه آیا تعبیر«دار السلام»به معنای«جایگاه‏ امن»(14)،که در مکتوبات جنزه متعلق به قرن پنجم/یازدهم‏ آمده نیز توسط مسلمانان بر این شهر اطلاق می‏شده، هنوز مسلم نیست. 

 

 

 

کاری از www.620.blogsky.com

 

 پینوشت :

(1) palestine

(2).طبری،سلسله 1،ص 2360،سطر 15.

(3).بکری،معجم،1945،ج 1،ص 134،سطر 5،ص 217.

(4).مطهر بن طاهر المقدسی،البدء و التاریخ،چاپ هوار،ج 4،ص‏87،سطر 8

 

(5) (;18,ii,1935 J.Mann,Texts and Studies,Philadelphia.(5))و  (.13 l,21,1946 S.Assaf,Texts and Studies,Jerusalem

(6).سیوطی،اتحاف الاخصا،نسخه خطی کتابخانه دانشگاه عبری اورشلیم،

ورق 81 الف،سطر 8.

(7).همان،ورق 9 ب-10 ب.

(8).در 8,1896,Midrash Tehillim,ed.S.Schechter

(9).سوره یونس،آیه 93.

(10).سوره مائده،آیه 21.

(11).اتحاف،ورق 188 ب،سطر 9.

(12).shalem مزامیر،باب هفتاد و ششم،آیه 3.

 (13).«سلم»در شعر الاعشی،الکبری،ص 144،سطر 22،ص 812،سطر 17؛«سلم»در اتحاف،ورق 10 الف.

(14) (-corresponding to Heb.I hash,10-108,S.Assaf,Texts.()) و,Gottheil-Worrel,Geniza Fragments from the Freer.26,1926,Gollection,New York)

برگرفته از کتاب بیت المقدس / مرتضی اسعدی/ دایره المعارف اسلامی 

 

کاری از  :  www.620.blogsky.com 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد