بسم الله الرحمن الرحیم
کاری از www.620.blogsky.com
روانشناسی یهود |
اما همین بنی اسرائیل کارشان به جایی رسید که خدای متعال لعنت دائمی بر اینها فرستاد.در روایات داریم که مراد از «مغضوب علیهم» یهود هستند.(1)
مقدمه
«مسأله یهود» در دنیای امروز،خصوصا به شکلی که در آمریکا و اسراییل جلوه گرشده،مسأله تازهای نیست و سوابق دیرینهای دارد.شکی نیست که این مسأله دردوران ما ابعاد بسیار وسیعی یافته و به اشکال بیسابقه و متنوّعی ظاهر شده است،امّا ریشهها و علل بروز آن در تصویری که قرآن کریم از قوم یهود ارائه میدهد قابل جستجوست.بسیاری از خصایص و ویژگیهایی که قرآن کریم به قوم یهود نسبت میدهد در جهان امروز به صورت مکاتب گوناگون فکری،فلسفی،سیاسی و اقتصادی در آمده و در قالب نظامهای حکومتی و نهادها و سازمانهای ملّی و بین المللی استقرار یافته است.شرایع الهی و تعالیم انبیاء علیهم السلام در دوران کنونی یا مسخ و تحریف شده و یا بکلّی نفی و تکذیب گردیده است و دنیا پرستی و مادیگرایی،در اشکال مختلف سیانتیسم،کاپیتالیسم،سوسیالیسم،اومانیسم، لیبرالیسم وهزاران ایسم دیگر،جایگزین آن شده است.نظام فاسد سرمایهداری با استفاده از مؤسسات بانکی و تراستهای عظیم بین المللی،کنترل شریانهای اقتصادی و به تبع آن نظامهای سیاسی و حکومتی را در کشورهای مختلف بهدست گرفته و جهان را به سوی مقاصد استکباری خود سوق میدهد.جنگ و صلح،شکوفایی اقتصادی و صنعتی،فقر و قحطی و عقب ماندگی،تحولات سیاسی و اجتماعی و جریانهای فرهنگی و هنری،رسانههای ارتباطی و خبری و افکارعمومی...همه و همه به شکلی با این شبکه جهانی مرتبط بوده و از آن تأثیر میپذیرد.
اسلام،یگانه حقیقت زنده و پویای جهان،آماج کینهها و خصومتها قرار گرفته و روزی نیست که خون پاک مسلمانان به تیغ دشمنان دین خدا،بر خاک جاری نشود.از پس سیمای کنونی جهان،خطوط اصلی چهره یهود را آن گونه که قرآن کریم ترسیم نموده میتوان دید،حتّی اگر نقاب حقوق بشر و نظم نوین جهانی را بر چهره داشته باشد.(2)
شاید برای عدهای شگفت باشد که در قرآن به آداب و اوصاف و اعمال به طور خلاصه سرگذشته «یهود» یا«بنی اسرائیل»به نسبت بیش از دیگر اقوام و امتها اشاره شده است.(3)
راستی!چرا خداوند متعال در قرآن کریم برای هدایت و عبرت خلق،بیش از همه اقوام و امتها ، به اوصاف و شیوههای رفتاری یهود اشاره فرموده و از آنها مثال آورده است؟
اوصاف و شیوههای رفتاری یهود چگونه بود که این همه درباره آن تذکر داده شده است؟
مهمتر از همه علت و منشاء اصلی و باطنی اوصاف و اعمال بنی اسرائیل چیست و چه بوده است؟
مرحوم علامه طباطبایی درباره علت کثرت اشاره به یهود و بنی اسرائیل در قرآن،نوشته است: بنی اسرائیل از تمام امتها لجوجتر و کینهتوزتر بودند و در برابر حق،سرکشی بیشتری داشتند؛ چنانکه کفار عرب که پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله مبتلا به آنها بود،نیز چنین اوصافی را دارا بودند.(4)
خصایص و ویژگیهای قوم یهود-آنچنان که قرآن اشاره کرد-در ردیف بدترین و زشتترین رفتار و صفاتی است که ممکن است انسان یا قومی در زندگی دنیایی خویش داشته باشد.ابراز علاقه و گرایش به بت پرستی،به عنوان ویژگی بارز یهود در قرآن بیان شده است.
به موسی گفتند:ای موسی،معبودی مانند معبودهای اینان(این بت پرستان)برای درست کن.(5)
عصیان و سرپیچی در مقابل پیامبران و دستورات الهی،رفتار بسیار ناپسند و مذمومی است که به عتقاد مفسرین و دانشمندان معارف دینی مختص قوم یهود است.داستان «گاو بنی اسرائیل»(6)
در قرآن نمونه بسیار روشن و آشکاری است که این گفته را تأیید میکند. نکته حائز اهمیت و بسیار حیرت انگیز در این آیات،نه فقط قصه گاو بنی اسرائیل و معجزه الهی بنی بر زنده کردن مقتول و مشخص کردن قاتل یهودی و نیز سرکشی و لجبازی و ناسازگاری بنی اسرائیل در مقابل عوامل الهی،بلکه بیش از همه سختسری و سنگدلی و قصاوت قلبی یهود است که در قرآن با صریحترین بیان و عبارت در آیه 74 سوره بقره آمده است: پس[از دیدن این معجزه بزرگ نیز]سخت دل شدید که دلهایتان چون سنگ بلکه سخت تر از آن شد. زیرا بسا سنگهایی است که میشکافد و نهرهایی از آن جاری میشود و بعضی سنگها میشکافد و آب از آن بیرون میریزد و بعضی از آنها از ترس خدا فرو میریزد و خدا از آنچه انجام میدهید غافل نیست.
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه شریفه نوشتهاند: «قسوة»به معنی سختی دل است.«او»در اینجا به معنی«بل»میباشد یعنی دلهای شما سخت شد مانند سنگ بلکه سختتر؛و اینکه گفتیم«او در اینجا به معنی «بل»است از این نظر است که جز این معنی منطبق بر مورد آیه نیست.زیرا خداوند مقایسهای میان دل آنها و سنگ کرده،و فرمود: سنگ با آن همه سختی که ضرب المثل است بعضا میشکافد و آب با آن همه نرمی که در جهت نرمی ضرب المثل است،از آن بیرون میریزد،ولی دلهای آنها آنقدر سخت است که حالتی مناسب با حق و مطلب حقی در خور کمال واقعی از آن حاصل نمیگردد؛(7)
تکذیب رسالت انبیاء و حتی کشتن پیغمبران الهی از دیگر افعال و ویژگیهای مذموم یهود است که در آیات متعددی به آنها اشاره شده است.
مرحوم علامه طباطبایی در این باره نوشتهاند: کشتن انبیاء که کشتن بغیر حق است و کشتن کسانی که دعوت به عدالت و نهی از ظلم و ستم نمودند،تمام اینها خود عادت جاریه و سیره مستمره اهل کتاب بوده است؛چنانچه تاریخ یهود شاهد روشنی بر این مطلب میباشد.آنان افراد زیاد و عده بسیاری از انبیاء خود را کشتند و مردان نیکو کاری را که امر به معروف و نهی از منکر میکردند بقتل رسانیدند.(8)
دنیاگرایی و دلبستگی مفرط و شدید به دنیا و مطامع دنیوی و عدم اعتقاد و توجه به سرای آخرت و روز قیامت،دیگر ویژگی اختصاصی و لاینفک«یهود»شمرده شده است؛بطوری که در این زمینه نوشتهاند:یهود به جهان پس از مرگ معتقد نیست و پاداش و کیفر را منحصر به زندگی دنیا میداند.
بر اساس همین عقیده،یهود ثروت و لذائذ جسمی را هدف اساسی در زندگی خود میداند و برای جمعآوری ثروت میکوشد.(9)
البته یهودیان نه تنها موضوع دنیا پرستی و عدم توجه به آخرت را به عنوان اتهام نسبت به خویش قلمداد کرده،بلکه مدعی شدهاند که سرای آخرت مختص آنهاست.لذا خداوند متعال در پاسخ به آنها در قرآن کریم فرموده است: بگو اگر سرای آخرت نزد خدا مخصوص شماست نه سایر مردم،اگر راستگو هستید،پس تقاضای مرگ کنید.و هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد،زیرا بخاطر کردار بد،عذاب سختی برای خود مهیا کردهاند و خداوند بر همه ستمکاران آگاه است.(10)
در قرآن کریم همچنین در این باره آمده است: یهودیان را از همه مردم،حتی مشرکان[که ایمان به قیامت ندارند]حریصتر بر زندگی مادی مییابی، هر یک از آنها دوست دارند هزار سال عمر کنند،در حالی که طول عمر نمیتواند آنان را از عذاب دور سازد و خدا نسبت به آنچه میکنند بیناست.(11)
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه نوشته است: دلیل روشن بر این مطلب این است که آنها[بنی اسرائیل]را از همه مردم حریصتر بر زندگی دنیا میبینی،با اینکه یگانه حاجب و مانع از توجه به آخرت همین حرص بر دنیا و دلبستگی آن است[...] یعنی آنها را از مشرکین هم حریصتر به دنیا مییابی...آنها هرگز تمنای مرگ نخواهند کرد و سوگند یاد میکنم که آنها را از تمام مردم حریصتر بر این زندگی پست و دورکننده از آن زندگی پاک و پاکیزه عالم آخرت مییابی؛بلکه میبینی از مشرکین هم که عقیده به قیامت ندارند حریصترند؛ به طوری که هر کدام دوست میدارند طولانیترین عمر را داشته باشند،با اینکه چنین عمری نمیتواند آنها را از عذاب دور سازد؛چه اینکه عمر هر چه باشد بالاخره محدود است و پایان خواهد پذیرفت.(12)
در ارتباط با دنیاگرایی افراطی یهود،همچنین در تفسیر شریف المیزان در شرح آیات 211 و 212 سوره بقره آمده است: میگوید:هان!این قوم بنی اسرائیل در جلو چشم شمایند؛اینان همان مردمی هستند که خدا به ایشان کتاب و آئین و پیامبری و سلطنت عطا فرمود و از ارزاق خوب و پاکیزه به آنها روزی داد و بر عالمیان برتری بخشید.از ایشان بپرس که خدا چه آیات روشنی به ایشان داد؟و در کارشان دقت کن که آغازش از کجا بود و به کجا انجامید؟کلمات را تحریف کردند و از جای خودش تغییر دادند و در قبال خدا و کتابش،اموری را از پیش خود وضع کردند و با اینکه وظایفشان را میدانستند از حدود خودشان تجاوز نمودند،خدا هم به سختترین عقوبتها گرفتارشان کرد.جمعیتشان پراکنده شد؛ آقایی شان زوال پذیرفت،خوشبختی و سعادتشان به باد فنا رفت؛در دنیا به خواری و گدایی افتادند و رسوایی عذاب آخرتشان بسی بالاتر است.(13)
امروز نیز یهودیان،دنیاگرایی و مطامع دنیوی خود را تحت پوشش به اصطلاح دین (آئین یهود) تفسیر، توجیه و تبلیغ میکنند،در حالی که به اعتقاد عالمان و مفسران علوم قرآنی، یهود نه تنها به ماوراء الطبیعه و ماوراء حس و اصول وحی و معاد بیاعتقاد است،بلکه علت اساسی ومنشاء ضلالت و انحراف «یهود» ، «ماده پرستی» و «حس گرایی» بوده است.
مرحوم علامه طباطبایی در این باره نوشته است: بنی اسرائیل معتقد به اصالت مادّه بودند.احکام مادّه را در مورد خدا نیز اجرا میکردند و گمان میکردند که خداوند نیز یک موجود مادّی است؛منتها با این تفاوت که او یک موجود قوی است که بر مادّه حکومت میکند،عینا مانند علل مادّی که بر معلولات مادّی حکومت دارند.(14)
چنانچه در داستانهایی که از بنی اسرائیل در قرآن نقل شده دقت کنیم و اسرار اخلاقی آنها را که در آنها منعکس شده است مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دید که آنها مردمی غرق در مادّیات و دلباخته لذائذ حسی این زندگی صوری بودهاند،لذا در مقابل حقایق ماوراء حس خضوع نمیکردند و جز در برابر لذات و کمالات مادّی تسلیم نمیشدند،امروز هم عینا همان طورند؛همین روحیه است که عقل و اراده آنها را تحت انقیاد حس و مادّه قرار داده،بطوری که جز آنچه این دو اجازه میدهند درک نمیکنند و اراده نمینمایند.(15)
با توجه به آنچه ذکر شد،این نتیجه به دست میآید که:اعتقاد به«اصالت ماده و حس»و تسلیم و انقیاد عقلی،فکری و اخلاقی در برابر این دو و بالعکس عدم اعتقاد و باور قلبی نسبت به حقایق ماوراء الطبیعه و ماوراء حس،«عصاره اصول و فروع یهود است»؛که برخی آن را«سیره و سنت یهودی» نامگذاری کردهاند. بنابر این اگر بتوان این موارد و مجموعه را به عنوان«فرهنگ یهود»یا«فرهنگ بنی اسرائیلی» خلاصه و تعریف نمود؛آنگاه ناگزیر باید ناظر و شاهد تشییع تابوت فرهنگ و تمدن حاکم بر سرزمین غرب بود.زیرا آنچه امروز به عنوان معیار،ارزش،اخلاق،فرهنگ و...بر جوامع غربی حکمرانی میکند، دقیقا منطبق با «سنت و سیره» مذکور،یعنی «فرهنگ یهودی-اسرائیلی» است.امروز عواطف، احساسات و افکار عمومی در غرب تحت سیطره این فرهنگ است.تذکر این موضوع اگر چه بسیار تلخ و ناگوار مینماید،اما واقعیتی است که نمود عینی پیدا کرده و بر عرصه جهانی سایه شوم خود را گسترده است و خطر آن،جغرافیای فرهنگ و اجتماع در جهان را تهدید میکند.
البته این مهم از نظر و دید دانشمندان و محققان بزرگ نیز پنهان نمانده،به طوری که برخی نسبت به خطر فزاینده آن نیز هشدار دادهاند.
مرحوم علامه طباطبایی در این زمینه نوشته است: بدبختانه امروز نیز حق و حقیقت بر اثر نفوذ تمدن مادی غرب به چنین بلایی مبتلا شده؛زیرا شالوده تمدن مادی امروز غرب نیز بر دو اصل«حس»و«ماده» گذارده شده است.لذا از طرفی دلائل مربوط به ماوراء حس را نمیپذیرد و از طرف دیگر هیچ گونه دلیلی در موضوعاتی که متضمن لذت مادی حسی است مطالبه نمیکند.این موضوع،خط بطلان بر غرائز انسانیت و احکام آن کشیده و معارف عالیه و اخلاق فاضله را از میان برده و انسانیت را به نیستی تهدید کرده و اجتماع بشری را در معرض شدیدترین مفاسد قرار داده است و چندی نخواهدگذشت که آثار شوم آن همه جا را فرا خواهد گرفت.(16)
کاری از www.620.blogsky.com پینوشت : (1)-از بیانات حضرت آیت اللّه خامنهای؛روزنامه جمهوری اسلامی،شماره 4525. (2)-آوینی،سید محمد؛از مقدمه ترجمه کتاب«یهود بین الملل». (3)-به طوریکه نوشتهاند:در قرآن کریم:420 آیه درباره حضرت موسی و 480 آیه درباره انبیاء بنی اسرائیل و برخورد و رفتار این قوم با پیامبران خود آمده است و 157 آیه و به قولی دیگر 153 آیه اشاره مستقیم به یهود دارد[رجوع شود به:شمس الدین رحمانی؛جنایت جهانی؛به نقل از مرآت الآیات یا راهنمای مطالب قرآن:سید ابو الفضل برقعی. و همچنین به:دکتر محمد باقر محقق؛نمونه بیّنات در شأن نزول آیات؛صص 1013-1011.] همچنین«نام حضرت موسی بیش از دیگر انبیاء الهی در 166 جای قرآن ذکر شده که در 36 سوره قرآن به گوشههایی از داستانهای آن حضرت به طور اجمال یا تفصیل اشاره شده است.» [رجوع شود به:علامه سیّد محمّد حسین طباطبایی؛المیزان،ج 16؛ترجمه سیّد محمد باقر موسوی همدانی؛ناشر: بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی با همکاری مرکز نشر فرهنگی رجاء؛چاپ دوم:تابستان 66؛ص 61] (4)-المیزان،ج 1؛صص 280-279. (5)-قرآن کریم،سوره اعراف؛آیه 138. (6)-به آیات 67 تا 72 سوره بقره مراجعه شود. (7)-المیزان،ج 1؛ص 270. (8)-المیزان،ج 3؛ص 234. (9)-عفیف عبد الفتاح طباره؛چهره یهود در قرآن؛ص 84. (10)-قرآن کریم،سوره بقره؛آیات 94 و 95. (11)-قرآن کریم،سوره بقره؛آیه 96. کاری از www.620.blogsky.com |
5.432098720844.50789249724به نام خدا
سلام دوست عزیز
دانلود رایگان جزوات و مقالات مهندسی رایگان
مطالب و پروژه های متنوع
مهندسی مکانیک)لینکم کن تا بلینکمت
www.13641110.BLOGFA.com